.: امـیــر حـرم :.

.: امـیــر حـرم :.

آنجا که بود بیرق عباس(ع)
باشد علم روضةالعباس(ع)

آخرین نظرات
نویسندگان

۱۴ مطلب با موضوع «تنهای اول(امام زمان)» ثبت شده است

در رابطه با لقب اباصالح برای امام زمان دو نکته مطرح است در این رابطه عده ای تحلیلی را ارائه دادند بر اساس آیه 105 سوره انبیا مبنی بر اینکه زمین را بندگان صالح به ارث می برند و چون امام زمان، رهبر و بزرگ صالحان است می شود به او اباصالح گفت؛ چراکه او پدر معنوی صالحانی است که زمین را به ارث می برند.


عده ای خواستند بگویند این لقب مستند به روایات است ولی ما روایتی نداریم از ائمه که لقب اباصالح را برای امام گفته باشند، آنچه در روایات است این است که اگر کسی در راه ماند و راه را گم کرد می تواند صدا بزند اباصالح تا کسی بیاید و او را نجات دهند و این که اباصالح از طایفه جنیان است.


توصیه ما این است که مردم از القابی که در روایات به کار برده شده مانند حجت، قائم و مهدی و ... استفاده کنند و از به کار بردن اباصالح که ریشه روایی ندارد پرهیز شود.

 

آیا بروز حوادث در خاورمیانه نشانه ظهور امام عصر است؟


نشانه های ظهور دو نوع است یک سری کلی است که در هر زمانی ممکن است تکرار شود مثل جنگ و درگیری در سرزمین شام که شامل چهار کشور فلسطین، لبنان، اردن و سوریه می شود در روایات آمده یکی از نشانه های ظهور این است که جنگی در شام رخ دهد.


ممکن است سرزمینی بارها شاهد جنگ بوده باشد، از این حوادث کلی نمی توان گفت که نشانه ظهور است اما بعضی نشانه ها هستند که خاص، مشخص و مصداقی هستند که هر چند قابل تکرار است ولی بعید و خاص اتفاق می افتند.


به برخی از این نشانه های ریز در کتاب غیبت نعمانی اشاره شده است به طور مثال گفته شده یکی از روستاهای شام به نام جابیه دچار فرورفتگی می شود این اتفاق نادر است ممکن است کم اتفاق بیفتد باید بگوییم این اتفاقات خاص هنوز رخ ندادند در حالی که اتفاقات به وقوع پیوسته ممکن است بارها اتفاق بیفتد.

واحد فرهنگی هیات روضة العباس(علیه السلام) 

مسجد چهارده معصوم (علیهم السلام) 

عبارتی که در روایات فراوانی دیده می شود این است : "یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا"[1] ( زمین را پر از عدل و داد می کند همانطور که پر از ظلم و ستم شده است) آنچه از این روایت فهمیده می شود آن است که ظهور حضرت و فراگیر شدن عدالت او در زمانی است که ظلم و جور در جهان شیوع پیدا کرده است یعنی ممکن است بعد از این که سالهای زیادی از شیوع ظلم در جهان گذشت حضرت ظهور کنند. به عبارت دیگر این روایات بیان می کنند که گسترش و توسعه ی عدالت و ریشه کن شدن ظلم و ستم فقط توسط امام زمان(عج) انجام می گیرد؛ و در صدد بیان علایم ظهور نیست و نمی خواهد بیان کند که هر گاه جهان پر از ظلم شد حضرت ظهور خواهد کرد.

 2. فراگیر شدن ظلم یک امر نسبی است یعنی می توان گفت از زمان حضور بشر در زمین ظلم همراه همیشگی انسانها بوده است و همواره عده ای ظالم و عده ای مظلوم بوده اند. پس نمی توان ادعا کرد تنها در این دوره ظلم فراگیر شده است و قبل و بعد از آن به این شدت نبوده و نمی باشد.

 

3. فراگیر شدن ظلم اگر به عنوان علائم باشد به معنای علت تامه برای ظهور نیست بلکه به نحو اقتضا می باشد و علائم و علت های دیگری نیز در این امر دخالت دارند و باید همه ی علائم و علل تحقق یابند تا امام زمان(عج) ظهور کنند[2].

 بنابر این نتیجه می گیریم که به صرف وجود ظلمهای بسیار در عالم نباید توقع قطعی داشت که حضرت به زودی ظهور خواهد کرد هرچند با توجه به مطالبی که در روایات آمده است وظیفه داریم دائما چشم انتظار حضرت بوده و با فراهم کردن مقدمات ظهور نزدیک تر شدن صبح ظهور را دعا کنیم.

 

 

[1]  این عبارت در بسیاری از روایات وجود دارد مثل روایات کافی، ج 1، ص 338؛ و ج 1 ، ص526.

[2]  برای ااطلاع بیشتر به پاسخ سؤال 535 با نمایه (علایم ظهور امام زمان) مراجعه کنید.

واحد فرهنگی هیئت روضه العباس(علیه السلام)

 مسجد چهارده معصوم(علیهم السلام)

طبق روایات اسلامی، در سال ظهور امام مهدی(عج)، پس از قیام سفیانی، و شنیده شدن صیحه  آسمانی در ماه رمضان، در ایام حج و ماه ذی الحجۀ، در منطقه مِنا، میان حجّاج کشتار و قتل خونین، روی می دهد؛ لکن حوادث فاجعه بار حج امسال، جزو حوادث و نشانه های ظهور نیست. زیرا هنوز ندای آسمانی که همه جهانیان می شنوند، رخ نداده است. در ضمن برخی از روایت، خبر از ورود لشکر سفیانی اعزامی به حجاز (عربستان) را می دهند که بعد از تزلزل در حاکیمت بنی فلان در حجاز، و به قصد دسترسی به امام عصر، و با حمایت غربی ها، وارد مکه و مدینه شده و بعد از قتل و کشتار شیعیان در مدینه، به سمت مکه حرکت کرده که به معجزه الهی، دچار خسف (فرو رفتن) زمین در منطقه بیداء، در بین مکه و مدینه، خواهند شد. بنابراین، هنوز خبری از لشکر اعزامی سفیانی به عربستان و ورود نظامی دشمن اصلی امام عصر، به مکه و مدینه، نیست و هنوز این وقایع، رخ نداده است.

آشوب‌هاى منا در ذی الحجه سال ظهور:

احادیث شریف ما از آشوبى که در میان حاجیان طى مراسم حج رخ خواهد داد، خبر میدهند که در واقع دنباله اختلافات اهالى حجاز بر سر پادشاهى آن دیار است.

یحج الناس معا، و یعرفون- أی یقفون بعرفات- معا على غیر إمام، فبینا هم نزول بمنى یأخذهم مثل الکلب، فتثور القبائل فیما بینها حتى تسیل- جمرة- العقبة بالدماء، فیفزعون، و یلوذون بالکعبة. [3]

مردم باهم حج میکنند (مناسک حج را به جاى می‌‏آورند) و وقوف در عرفاتشان را هم با همدیگر و بدون امام انجام می‏دهند. هنگامى که در منا هستند فتنه سختى برمی‏خیزد و همه قبایل بر هم میشورند.

 برای ادامه مطلب هفته آینده با ما همراه باشید ....


واحد فرهنگی هیئت روضه العباس(علیه السلام)

مسجد چهارده معصوم(علیهم السلام)

نکته ای که باید در این مسئله مد نظر ما باشد، آن است که در مسائلی مثل اثبات وجود خدا، اثبات اصل نبوت و معاد می توانیم با استدلال های عقلی و براهین منطقی، به یقین و علم برسیم؛ ولی در مواردی مانند این که پیامبری که باید باشد کیست و نیز امامان بعد از پیامبر چه کسانی هستند و چه خصوصیات فردی دارند؟ چه زمانی به دنیا آمده و چه وقت از دنیا رفته اند و طول مدت حیاتشان چه اندازه بوده، در خصوص این ها با استدلال های عقلی و برهان فلسفی صرف نمی توان به نتیجه رسید. در این گونه موضوعات، باید دست به دامن آیات و روایات و نقل های تاریخی شویم که برای ما خبر از مسائل جزئی مانند این گونه امور را می دهند.

اصل لزوم و حیات یک امام و زنده بودن او در هر عصر، امری عقلانی و برهانی است و با برهان و دلیل عقلی و فلسفی قابل اثبات است؛ ولی این که این امام اسمش چیست و کی به دنیا آمده و کی از دنیا رفته و آیا الان هم زنده است یا نه، به کمک دلیل های نقلی، یعنی روایات و آیات و نقل های تاریخی امکان پذیر است.

با این مقدمه، به دلایل وجود امام زمان در عصر حاضر می پردازیم. دلایل فراوانی یافت می شود که می‌توان از آن ها وجود امام زمان را اثبات کرد. این دلایل را می توان در سه مورد ذیل خلاصه کرد:

- دلیل عقلی؛

- دلیل قرآنی؛

- دلیل روایی و نقل تاریخی.

1. دلیل عقلی بر وجود امام زمان: امامت امام زمان(ع) و وجود حضرت، از مباحث امامت خاصه است. در امامت خاصه، بر خلاف امامت عامه، مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت؛ بلکه می توان از دلیل عقلی برای اثبات امامت عامه و ضرورت وجود امام بهره گرفت. سپس با بهره گیری از روایات و نقل های تاریخی، آن را در وجود حضرت مهدی(عج) منحصر کرد.

دانشمند عالی قدر، استاد جعفر سبحانی می گوید:

مبانی کلامی مهدویت گاهی مبانی نقلی و گاهی مبانی عقلی است... امّا مبانی کلامی عقلانی: می دانید که عقل نمی تواند هیچ وقت فرد مشخصی را برساند. نمی توانیم روی فرد، برهان عقلی اقامه کنیم. یکی از مبانی برهان عقلی این است که نبوت و امامت، یک فیض معنوی است... مسلمانان هم می گویند که این فیض تا وجود پیغمبر اکرم(ص) باقی است. اهل سنت می گویند که این فیض معنوی که در لباس نبوت و امامت بود، با فوت پیغمبر قطع شد. پس ارتباط بشر با عالَم بالا قطع شد.

اما ما می پرسیم چرا خدا چنین فیضی را به گذشتگان داده، اما به ما و آیندگان نداده است؟ مگر ما از آن ها کمتر هستیم؟ شیعه امامیه این مشکل را حل کرده است و آن این که این ارتباط به صورت نبوت نیست که رسالت، تکالیف و دین جدیدی باشد؛ بلکه فیض الهی به واسطه انسان کاملی برقرار است و از طریق این انسان کامل به بشر می رسد. امروزه آن واسطه، حضرت حجّت (عج) است. این برهان را علامه طباطبایی برای پروفسور کربُن بیان داشته است.(1)

بنا بر این دلیل و ادله فراوان دیگر از روایات، امام و حجت الهی باید همیشه وجود داشته باشد. نمی توان زمانی را تصور کرد که خالی از حجت الهی باشد. پس نمی توان زمان ما را خالی از وجود حجت الهی دانست. بنابراین، امام زمان در زمان ما وجود دارد و زنده است.

امام صادق (ع) فرمود: «ما امامان، امان اهل زمین هستیم؛ چنان که ستاره‏ها امان اهل آسمان اند. ماییم که خدا به وسیله ما آسمان را نگاه داشته تا بر زمین نیفتد. جز با اجازه او و براى ما آن را نگه داشته تا بر اهلش موج نزند و براى ما باران ببارد و رحمت خویش نشر کند و زمین برکات خود را بیرون دهد. اگر امام در زمین نباشد، زمین اهل خود را فرو می برد. از روزى که خدا آدم را آفرید، خالى از حجت نیست که یا ظاهر و مشهور بوده است و یا غایب و مستور و تا قیامت هم خالى نمی ماند. او، حجت خدا است. اگر چنین نباشد، خدا را نمی پرستند.

سلیمان، راوى حدیث، می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: چگونه مردم از امام غائب بهره‏مند شوند؟ فرمود: چنان که با آفتاب پس ابر بهره‏مند می شوند». (2)

2. دلیل قرآنی: یکی از دلایل حیات حضرت حجت(عج) در عصر غیبت، آیات سوره قدر است: «فرشتگان و روح به اذن خدا، همه فرمان‌ها و سرنوشت ها را فرود می‌آورند». نکته مهم، واژه «تنزل الملائکة و الروح» است که فعل مضارع معنای استمرار را می‌رساند. قیدی برای آن معین نشده تا بگوییم نزول در سال خاصی بوده و تمام شده، بلکه هر سال شب قدری دارد. (3) هر شب قدر، ملائکه و روح، امر پروردگار را نازل می کنند. جایگاه نزول امر، قلب مقدس ولی عصر (عج) می‌باشد.

امام جواد (ع) به شیعیان توصیه کرده‌اند که به وسیله این آیه با آن ها (مخالفان امامت) استدلال کنید؛ «ای شیعیان! به آیه "انا انزلناه فی لیلة مبارکة" استدلال کنید. این سوره (دخان) پس از رسول خدا، خاصّ ولی امر در هر عصری است». (4)

آیات دیگری نیز وجود دارد که به نوعی دلالت بر زنده بودن امام زمان(عج) می کند، مانند سوره های: مائده / 56، مجادله / 22، صافات / 173، انفال / 7، قصص/ 5، نور/ 55

، توبه / 32 - 33، فتح / 28، صف / 8 - 9 و ... . (5)

3. دلیل روایی و نقل تاریخی: اما دلایل تاریخی و روایی در مورد ولادت امام زمان در زمان و مکان معین و تداوم حیات معجزه گونه ایشان، بسیار زیاد است .

برای آگاهی بیش تردراین باره می توانید به کتاب های نوید امن و امان، آیت الله صافی، دادگستر جهان ابراهیم امینی، خورشید مغرب،محمد رضا حکیمی، مهدی انقلابی بزرگ،ایه الله مکارم، موعود ادیان ،ایه الله منتظری،مراجعه نمائید .

پی نوشت ها:

1. فصلنامه انتظار، ج 1، ص 66 - 70.

2. شیخ صدوق، الأمالی، المجلس الرابع و الثلاثون، ص 186، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362 ه.ش.

3. ثقة الاسلام کلینى، اصول کافی، کتاب الحجة، باب فی شأن انا انزلناه فی‌الیلة القدر و تفسیرها، حدیث 2، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش.

4. اصول کافی، همان، ج 1، ص 245.

5. لطف الله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج 2 - 1، ج 2، ص 156 - 160، انتشارات جامعه مدرسین.

غیبت صغری

| ندای حرم | ۰ نظر


آغاز غیبت صغری امام زمان(عج) و داستان سرداب

پس از در گذشت و یا شهادت امام حسن(ع), مأموران خلیفه عباسى حرکت گسترده اى را آغاز کردند و به جست و جوى فرزند و جانشین آن حضرت پرداختند(1). در هر جا که احتمال وجود امام زمان(ع) را مى دادند, حضور مى یافتند. هدف آنان از هجوم به منزل امام حسن(ع) و اذیت و آزار بنى هاشم, دستگیرى و قتل فرزند امام حسن(ع) بود. این پیگیرى خطرى بزرگ براى آینده امامت بود, که با قدرت و حکمت پروردگار مهدى(ع) از نظرها پنهان گردید و از خطرها به دور ماند.




در آغاز غیبت, میان علما و دانشمندان اختلاف است. سه نظر در آن وجود دارد:

1. گروهى مانند شیخ مفید(ره) آغاز غیبت صغرا را از هنگام ولادت حضرت مهدى(ع) به شمار آورده اند(2); زیرا از همان سالهاى آغازین ولادت, آن حضرت غیبت نسبى داشت و شمارى اندک از یاران, وى را مشاهده کردند.

بنابراین نظر, دوره غیبت صغرا تقریباً 74 سال مى شود, یعنى از آغاز ولادت, تا پایان سفارت آخرین سفیر حضرت.

2. برخى بر آنند که غیبت صغرا, از سال 260 ه. ق. یعنى سال درگذشت امام حسن(ع) آغاز شد و این مدت, تا شروع غیبت کبرا, دوران آمادگى شیعیان و اُنس آنان به جدایى از امام زمان(ع) نام گرفت. این دوران تقریباً هفتاد ساله, غیبت همه جانبه نبود. سفیرانى رابط بین امام و مردم بودند و مردم با واسطه, پرسشهاى دینى و دنیایى خود را از آن حضرت دریافت مى کردند.

3. گروهى آغاز غیبت امام(ع) را از زمانى مى دانند که مأموران خلیفه به منزل حضرت در سامرا, هجوم آوردند, تا وى را دستگیر کنند و آن حضرت در آن هنگام, در سرداب و همان جا, از دیده ها پنهان شد و تاکنون, در آن جا, بدون آب و غذا زندگى مى کند و روزى از آن جا ظهور خواهد کرد.

این داستان چنان شهرت یافته که وى را (صاحب سرداب) لقب داده اند(3).

در پاسخ این سخنان باید گفت: در منابع شیعى و کتابهاى امامیه, هیچ نامى از (سرداب) نیست. نویسندگان اهل سنت در نوشته هاى خود بر این نظر اصرار مى ورزند ومتأسفانه این مسأله دستاویز حمله نا آگاهانه برخى از آنان به تشیع گردیده است(4). پنداشته اند که شیعیان در میانه سرداب, امام خودرا مى جویند و ظهورش را از آن نقطه انتظار مى کشند; از این روى, تهمتهایى به شیعه زده اند و زحمت مراجعه به منابع شیعى را در این زمینه به خود نداده اند.

البته داستان حمله مأموران معتضد عباسى به منزل امام(ع) و برخورد آنان با آب فراوان و دیدن فردى که در گوشه اى نشسته و عبادت مى کند و سپس هجوم به طرف وى و ناکام شدن آنان از دستگیرى وى, در برخى از منابع شیعى آمده است, اما در این نقل, بر فرض صحت سند و دلالت آن: اولاً, از (سرداب) نامى برده نشده است ثانیاً, حمله دیگرى که از ناحیه معتضد صورت گرفته خلاف آن چیزى را که اهل سنت مى گویند, ثابت مى کند زیرا بنابراین نقل, امام(ع) آن محلّ را ترک کرد و از پیش چشم مائموران گریخت و در نتیجه, در سرداب نیست(5).

منشاء خرده گیریهاى نا آگاهانه برخى به شیعه, در این زمینه, آن است که شیعیان به بخشى از حرم عسکریین در سامرا, یعنى (سرداب) احترام و توجه خاصى دارند و آن را زیارت مى کنند. خاطره هاى امامان خویش را گرامى مى دارند و آن مکان را مورد عنایت قرار مى دهند. و این نه به خاطر آن است که امام زمان(ع) در این جا مسکن گزیده است و زندگى مى کند, بلکه از آن جهت است که زمانى مرکز عبادت و سکونت چند تن از امامان راستین تشیع بوده است.

«و ما حب الدیار شقفن قلبى ولکن حبّ من سکن الدیار»

گذشته از این, بر اساس احادیث فراوانى که در منابع شیعى وجود دارد, شیعیان بر این باورند که امام زمان(ع) در میان مردم در رفت و آمد است و در مراسم حج و مانند آن شرکت مى جوید و مانند یوسف که برادرانش را مى شناخت وآنان وى را نمى شناختند, دوستان خویش را مى شناسد و...(6) بنابراین, داستان غیبت حضرت مهدى(ع) در سرداب سامرا و زندگى کردن حضرت در آن مکان, بهتان و دروغى بیش نیست و هیچ یک از بزرگان شیعه, چنین باورى نداشته و ندارند. 


پی نوشت :

(1) (اصول کافى), ج505/1.

(2) (ارشاد), مفید, ج340/2.

(3) (اتفاق در مهدى موعود), سید اکبر قرشى62/ـ 111.

(4) (منتخب الائثر فى الائمام الثانى عشر), صافى گلپایگانى 372/, داورى, قم.

(5) (کتاب الغیبة), شیخ طوسى;248/ (بحار) ج51/52.

(6) (کتاب الغیبة), شیخ طوسى164/ .


٦٠ثانیه دیرآمدن صبح زمستان باعث شده یلدا همه بیدار بمانیم! ١٠قرن نیامد پسر فاطمه... اما شدثانیه ای... تشنه دیدار بمانیم؟.... اللهم عجل لولیک الفرج اقا بیا...


انتظار بیجـــا ...

| محمد امین حسنی | ۲ نظر


از همان اول معلوم بود،

که تو اهل «تعجیل» نیستی؛


وقتی «عجله کار شیطان است»!